برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
در این نوشتار تنها به سه واقعه مشهور مرتبط با قیام حسینی در اولین اربعین شهادت سیدالشهداء اشاره می شود و به وقایع دیگر که طبیعتا در آن زمان رخ داده است عنایتی ندارد.
1. نخستین زیارت قبر امام حسین علیه السلام توسط جابربن عبدالله انصاری
بشارة المصطفى: از اعمش، از عطیه عوفى روایت شده كه گفت: با جابر بن عبد اللَّه انصارى، جهت زیارت قبر حضرت حسین بن على علیه السّلام، راه افتادیم وقتى به كربلا رسیدیم، جابر به كنار آب فرات رفت، و در آن غسل كرد، سپس پارچهاى را به كمر بست و دیگرى را به دوش انداخت [و خود را به هیأت زائران خانه خدا در آورد] آنگاه خود را با عطرى خوشبو كرد. و قدمى بر نداشت مگر اینكه خدا را یاد كرد تا به قبر نزدیك شد [جابر در آن ایام نابینا شده بود و جایى را نمىدید لذا] به من گفت: یاریم كن تا قبر حضرتش را لمس كنم، من او را یارى كردم، روى قبر افتاد و بیهوش شد، آبى به سر و صورتش زدم تا به حال آمد و سه بار صدا زد: یا حسین، و سپس گفت: دوستى، جواب دوستش را نمىدهد، سپس گفت: و چگونه مىتوانى جواب بدهى، و حال آنكه رگهاى گردنت بریده شده، و بین بدن و سرت جدایى افتاده است، من شهادت مىدهم كه تو، فرزند پیامبرانى، و فرزند سرور مؤمنانى، فرزند همراه تقوایى، فرزند سلیل هدایتى، تو پنجمین اهل كسائى، تو فرزند سید نقبائى، تو فرزند فاطمه سیده زنانى، و چرا چنین نباشى و حال آنكه به دست سید پیامبران به تو غذا داده شد و در دامن پرهیزكاران تربیت یافتى و از پستان ایمان شیر خوردى، پاك زیستى، و پاك به شهادت نائل شدى، دلهاى مؤمنان در فراقت ناآرامند، و شك و تردیدى ندارند كه [شهادت] برایت اختیار شده بود. پس سلام خدا و رضوان او بر تو باد، و گواهى مىدهم كه تو بر همان راهى رفتى كه برادرت یحیى بن زكریا رفت. (1)
بشیر: این على بن الحسین است كه با عمهها و خواهرانش نزدیك شما بر در دروازه مدینه وارد شدهاند. من فرستاده آن حضرت میباشم، آمدم تا شما را از مكان آن بزرگوار آگاه نمایم. هیچ زن پردهنشین و محجوبهاى نبود مگر اینكه از مكان خود خارج شد
آیاتی که در آن لفظ اربعین بکار رفته چهار آیه شریفه است که سه مورد آن درباره قوم حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام است. و دو مورد از همین سه آیه درباره ملاقات این پیامبر بزرگ با خداوند است و آیه دیگر نیز ادامه همین موضوع است .
زیرا با رفتن حضرت موسی به میقات با خداوند و اینکه حضرت ده روز تأخیر داشتند با فریب سامری بنی اسرائیل گوساله پرست شدند و دست از یکتاپرستی برداشتند.بهمین خاطر خداوند به مجازات این عملشان آنها را از سرزمین خوش آب و هوایی که بودند چهل سال تبعید کرد. بطوری که در این چهل سال هر چه تلاش کردند نتوانستند به سرزمین خود باز گردند و به اراده خداوند دوباره سر جای اول برمی گشتند. و اینک آیات:
عدهاى از محققان و بزرگان، كتاب مستقل در اثبات ورود اهل بیت (ع) به كربلا تالیف كردهاند. از جمله:
1- « فاجعة الاربعین» یا «حدیث الاربعین» تالیف عالم بزرگوار شیخ حسن بلادى .
2- « تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهدا (ع)» تالیف علامه محقق سید محمد على قاضى طباطبایى شهید محراب مصلاى جمعه تبریز. این كتاب افزون بر هشتصد صفحه است كه با مراجعه و بررسى بیش از پانصد و هفتاد كتاب به نگارش درآمده است. در تكمیل نوشتار حاضر از این كتاب نفیس استفاده بسیارى شده است. همچنین بسیارى از ادبا و علما موضوع اربعین و ورود اهل بیت به كربلا را در قالب اشعار عربى و فارسى بازگو و ضبط كردهاند.
با فرا رسیدن ایام اربعین حسینی بسیاری از شیعیان و محبان خاندان عصمت و طهارت سعی می کنند که خود را به هر شکل ممکن به بارگاه ملکوتی و نورانی ابا عبد الله الحسین(علیه السلام) برسانند توفیق بسیار ارزشمندی که منابع روایی آثار و برکات شگفت انگیزی برای آن برشمرده اند: «مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ ع وَ حُبَّ زِیَارَتِه؛[1] از فضیل بن عثمان صیرفى، از کسى که براى او حدیث گفته، از حضرت ابى عبد اللَّه (علیه السّلام)، حضرت فرمودند: کسى که خداوند خیر را براى او اراده کرده باشد در قلبش محبّت امام حسین (علیه السّلام) را قرار داده و در دلش محبت زیارت آن جناب را مى اندازد.» این شوق و اشتیاق می تواند نشأت گرفته از علم و آگاهی باشد و یا از محبت و عشق به خاندان عصمت و طهارت ولی باری به هر جهت شرفیاب شدن به این مکان مقدس می تواند زمینه تحول و دگرگونی مادی و معنوی برای انسان باشد.
کمرنگ شدن مفاهیم اسلامی و سرگرم شدن مردم به دنیا، علت اصلی رخداد عاشوراست
دکتر سید جعفر شهیدی، استاد و عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که آثار و کتاب های مشهوری درباره ی تاریخ صدر اسلام (از جمله: تاریخ تحلیلی اسلام) و واقعه ی عاشورا (از جمله: تحقیقی پس از پنجاه سال درباره قیام امام حسین) نگاشته در گفت و گویی که با خبرگزاری دانشجویان ایران داشته، به ذکر عوامل اصلی رخداد عاشورا پرداخته است.
آیا امام حسین(علیه السلام) پس از شهادت حضرت مسلم از وضع کوفه آگاه نشد؟ اگر مطّلع شد، چرا برنگشت؟
حضرت امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت مسلم بن عقیل از وضع کوفه آگاه شدند، ولی برنگشتند. هدف اساسی آن بزرگوار امر به معروف ونهی از منکر و قیام علیه دستگاه جبار بود، که فسق و فجور آن آشکار بود و در عین حال مدّعی جانشینی رسول خدا بود.حضرت حرکت کرده بود تا به دنیا بفهماند که یزید و امثال او لیاقت و شایستگی خلافت را ندارند. او، برای اصلاح امور جامعه اسلامی و از بین بردن بدعت ها و زنده کردن سنت ها قیام کرد.(1) امام بر خود واجب می دانست علیه دستگاه قیام کند، هر چند منتهی به شهادت او شود. امام(علیه السلام) می دانست تاخود و یاران و خاندانش حتی بچة شیرخوارة او شربت شهادت ننوشند، اسلام پا برجا نخواهد ماند و خدا ورسول و دین و آثار آن از بین خواهند رفت.
روز عاشورا دشمن نابکار چند بار حمله دسته جمعى بر اصحاب امام حسین(علیه السلام) کرد. در هر بار طبق نقل مقتل نویسان گروه زیادى شهید شدند، چنان که گفته اند: در حمله اوّل چهل تن یا بیش از آن کشته شدند.(1) مورخان، اسامى آن بزرگواران را این گونه ذکر مى نمایند: نُعَیْم بن عجلان، عمران بن کعب بن حارث، حنظلة بن عمرو الشیبانى و...(2) بنابراین اولین شهید کربلا مشخص نیست چه کسى بود. آخرین شهید کربلا شخصى به نام سوید بن ابی المطاع است که در ضمن نبرد مجروح شد و بین شهدا روى زمین قرار گرفت وبیهوش شد. وقتى به هوش آمد، شنید که حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را شهید کرده اند. از این رو با حربه و خنجری که داشت، بر منافقان کوفه حمله کرد و سرانجام شهید شد.(3) --------------- پی نوشت ها: 1. محمد بن ابی طالب، می نویسد: در این حمله که اولین تیر را عمر سعد به سوی سپاه امام حسین(علیه السلام) رها کرد، آن گاه لشکریان وی، سپاه حضرت را با تیرهای خود مورد حمله قرار دادند، پنجاه تن از لشکریان امام به شهادت رسیدند[تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج2، ص 278]. 2. ابن شهر آشوب، مناقب، ج4، ص 122. 3. بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج3، ص 409 – 410؛ الکامل، ج4، ص 79؛ منتهی الامال، ج1، ص 726.
عروسی قاسم رویدادی معروفی است که به ازدواج قاسم بن الحسن علیهماالسلام در روز عاشورا اشاره دارد. از ملاحسین کاشفی به عنوان اولین کسی که از این واقعه یاد کرده نام می برند. به پیروی از وی، عده ای از مقتل نویسان از آن یاد کرده و عده ای نیز آن را از تحریفات عاشورا می دانند. برخی معتقدند این داستان، با داستان عروسی حسن مثنی، فرزند دیگر امام حسن(علیه السلام) اشتباه شده است.
سؤال: چرا امام حسین ـ علیه السلام ـ زمانی که در منطقه ثعلبیه متوجه شهادت حضرت مسلم و هانی شدند باز هم به راه خود به سمت کوفه ادامه دادند؟
جواب: امام حسین ـ علیه السلام ـ بعد از مرگ معاویه با حکومت یزید مواجه کشد که از او بیعت می خواست. با توجه به شناختی که از یزید داشت، از بیعت امتناع و دست به حرکت عملی مخالف حکومت زد. از آنجا که شیعیان و دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) در کوفه از حضرت خواسته بودند که به سمت ایشان برود، حضرت ابتدا عمو زاده خود، مسلم بن عقیل را برای ارزیابی اوضاع کوفه و عراق به سمت ایشان فرستاد. حضرت مسلم هم بعد از ابلاغ پیام امام حسین ـ علیه السلام ـ به جمع آوری نیرو و سلاح پرداخت و طی نامه ای اوضاع کوفه را به امام حسین ـ علیه السلام ـ گزارش داد و نوشت که هیجده هزار نفر برای طرفداری از شما با من بیعت کرده اند. این گزارش را 27 روز قبل از شهادتش نوشت.[1] به همین جهت بود که موقع شهادت به عمر بن سعد وصیت کرد که: چون من به حسین ـ علیه السلام ـ نامه نوشتم به کوفه بیاید، شما کسی را بفرستید که از این سفر صرف نظر کند.[2]
چرا امام حسین(علیه السلام) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت و از مکّه در آستانه شروع اعمال حجّ خارج شد؟
قیام امام حسین برای احیای دین و احکام شریعت اسلام و سنت پیامبر بود؛ بنابراین نه تنها عملی بر خلاف شریعت و احکام الهی اسلام انجام نمی داد ، بلکه حتی مانند ظهر عاشورا تا به خطر افتادن جان نیز بر آن مراقبت داشت؛ بنابراین چگونه می توانست نسبت به مسئله حج و احکام آن در انظار مسلمانانی که از تمام سرزمین های اسلامی به مکه آمده بودند ، بی تفاوت باشد ، یا حتی برخلاف آن عمل نماید؟! به خصوص آنکه حضرت را متهم به خروج بر خلیفه و پیشوای مسلمانان نمودند و انبوهی از مردم را بر ضد حضرت تجهیز کردند. بنابراین قبل از این که به تحلیل تاریخی مسئله بپردازیم ، باید ابتدا نقل صحیح مسئله را یاد آور شویم و آن این که امام حسین(علیه السلام) به احرام حج ، محرم نشده بود و این سخن مشهور که امام حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام(علیه السلام) در روز هشتم ذى الحجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد.در حالى که اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مى شود - از شب نهم ذى الحجه آغاز مى شود. البته در برخی کتاب ها آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند.(1) و این سخن نیز مشهور شده است، ولی بعید به نظر می آید که حضرت به احرام حج، محرم شده باشد چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد، روز هشتم یا نهم ذی الحجه محرم می شود و جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست . برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم :
گویی چشمانم سرخی خویش را از غروبی که مقدم شد بر این شب ها وام گرفته است. و هر چه بر دیدگانم ملتمسم که برای اندکی آرام گیرد گویی گوشی از برای خواهشم ندارند. هر چه از ساعات اولیه شب می گذرد صدایی برایم انعکاسی شدیدتر پیدا می کند. صدایی که تازگیش برایم آشنا است. خوب گوش می کنم صدا، صدای قدم های کاروانیان است، کاروانی که در دل شب با صدای خویش مرا به عمق درد و غربت راهی می کند. این کاروان از منزلی حرکت می کند که افقش به خون نشست وآسمانش به کبودی ظلمی بزرگ رنگ آمیزی شد. از سرزمینی راهی شده است که تشنگانش را آب از دم تیغ دادند و طفلانش را به نوازش سه شعبه کینه و ظلمت آرام می کنند. کاروان آرام، آرام می رود و صدای زنگ اشتران در دل صحرا می پیچد و پژواک آن طول تاریخ را می پیماید. آنان که کاروان را در تاریکی شب می برند ، آنانکه بر چوبه های نیزه، خورشید حمل می کنند در شب ظلمانی خویش به دنبال کدام کوره راهند؟
در تاریخ، نبردها و کشتارهای بسیاری ثبت شده است که برخی از آنها به مراتب جنایت بارتر، فجیع تر و گسترده تر از حادثه عاشورا بوده و در آنها چندین برابر شهدای کربلا به خاک و خون شده اند.
جناب «ابن ابی الحدید» معتزلی در بخش هایی از شرح نهج البلاغه که سخنان امام علی بن ابیطالب علیه السلام درباره خونریزی های چنگیزیان و تاتارهاست، می نویسد:
«من در دوران مغول بوده ام و جنایت های آنان را دیده ام. آنچه درباره جنایت های بخت النصر در قدس و فلسطین نوشته اند، شمه ای از کشتارها و ددمنشی های گرگان خون آشام مغول است.»
پنجم اسفند 1284 هـ.ش، وقتی مشهدی جعفر و آسیه، ساکن محلهی «خیابان» تبریز بودند، خدا به آنها پسری داد که اسمش را گذاشتند «رسول». رسول دادخواه. آسیهی مهربان و آرام، رسول را در جلسههای روضه امام حسین علیه السلام شیر داد و بزرگ کرد. بازیهای روزگار، او را در راهی انداخت که 52 ساله بود که مجبور شد تبریز را ترک کند و برود تهران. با همه بدیهایش، یک خوبی بزرگ داشت و آن هم محبت امام حسین علیه السلام بود. بالاخره محبت حسین علیه السلام او را عاقبت به خیر کرد.
شب قدر رسول
دهانش را گرفت زیر شیر آب و راه افتاد. به خیال خودش آن را آب میکشید تا نجس نباشد؛ و رفت مثل چند شب گذشته، مثل محرّم هر سال ...
آن چه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 8/12/86 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
دو بُعد اصلی روح انسان
معرفت و محبت نوعی تلازم با هم دارند. در مرتبهای از آن، معرفت مقدم است و یک نوع علیت ناقصه نسبت به محبت دارد، در مراتبی هم، محبت باعث افزایش معرفت میشود. این زیارتها علاوه بر این که ما را به آن معتقَدات و این معرفتهایی که نسبت به اهل بیت علیهم السلام داریم توجه میدهد، بُعد دیگر روانی ما را هم تقویت میکند.
شناخت و معرفت، و احساس و عواطف دو بعد اصلی روح انسان هستند. این دو تا وقتی تقویت شود، انسانیت انسان تقویت میشود. هر قدر ما به خودمان و به هستی آگاهتر باشیم، انسانتریم. انسانیت هم مراتب دارد. هر قدر معرفت و محبت ما،یا بُعد شناخت و بعد عاطفهی ما ضعیفتر شود، از انسانیت دورتر میشویم. بی توجه و سر در آخور؛ آن دیگر انسان نیست. پس اگر ما در زیارت دو چیز را رعایت کنیم: اول مسایلی که مربوط به شناختمان است؛ این که با چه کسی روبرو هستیم، و بعد سعی کنیم که کارمان را به قصد عبادت و با ادب انجام دهیم، این میتواند در ساختنِ ما و در کمالاتِ روحی ما فوقالعاده اثر داشته باشد.
به وبلاگ من خوش آمدیداین وبلاگ در راستای انتشار فعالیتهای فرهنگی ،هنری ،قرآنی ، اعتقادی، دینی ومذهبی ، تربیتی کانون فرهنگی وهنری امام حسن مجتبی شهر سلامی ایجاد وراه اندازی شده است